کاش می شد تو جنگلا،يه کلبه داشتيم من و تو
زمين و شخم می زديم ،دونه می کاشتيم من تو
خودمون خونه می ساختيم ،دستامون گلی می شد
آهن و بتن نبود،ديوارا،کاگلی ميشد
وقتی هيزم می آوردم تو ميشستی رو به روم
می چکيد نم نم بارون رو درختا روی بوم
آتيش کلبه به را بود ،ديگه سردت نمی شد
غم نون زانو می زد،حريف مردت نمی شد
کاش رو کول آدما خورجينی از غصه نبود
عشق آدما به هم فقط توی قصه نبود

نظرات شما عزیزان: